کلبه فراقط!!!
شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 1:26 قبل از ظهر :: نويسنده : عرفان
شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 1:25 قبل از ظهر :: نويسنده : عرفان
بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز از اسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا یه کیک خیلی خوش طعم ،با چند تا شمع روشن یکی به نیت تو یکی از طرف من الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم به خاطر و جودت به افتخار بودن تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی با یه گریه ی ساده به دنیا بله گفتی ببین تو اسمونا پر از نور و پرندس تو قلبا پر عشقه رو لبا پر خندس تا تو هستی و چشمات بهونه س واسه خوندن همین شعر و ترانه تو دنیای ما زندس واسه تولد تو باید دنیا رو اورد ستاره رو سرت ریخت تو رو تا اسمون برد اینا یه یادگاری توی خاطره هاته ولی به شوق امروز می شه کلی قسم خورد تولدت عزیزم پراز ستاره بارون پر از باد کنک و شوق ،پر از اینه و شمعدون الهی که همیشه واسه تبریک امروز بیان یه عالم عاشق ،بیاد هزار تا مهمون ![]() شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 1:24 قبل از ظهر :: نويسنده : عرفان
روز تولدت شد و نیستم اما کنار تو کاشکی می شد که جونمو هدیه بدم برای تو درسته ما نمیتونیم این روز و پیش هم باشیم بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم میخوام برات تو رویاهام جشن تولد بگیرم از لحظه لحظه های جشن تو خیالم عکس بگیرم من باشم و تو باشی و فرشته های آسمون چراغونی جشنمون، ستاره های کهکشون به جای شمع میخوام برات غمهات و آتیش بزنم هر چی غم و غصه داری یک شبه آتیش بزنم تو غمهات و فوت بکنی منم ستاره بیارم اشک چشاتو پاک کنم نور ستاره بکارم کهکشونو ستاره هاش دریاو موج و ماهیاش بیابونا و برکه هاش بارون و قطره قطره هاش با هفت تا آسمون پر از گلای یاس ومیخک با ل فرشته ها و عشق و اشتیاق و پولک عاشقتو یه قلب بی قرار و کوچک فقط می خوان بهت بگن :. ![]() شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 1:22 قبل از ظهر :: نويسنده : عرفان
شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 1:22 قبل از ظهر :: نويسنده : عرفان
خواستم برایت هدیه بگیرم ![]() شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 1:21 قبل از ظهر :: نويسنده : عرفان
شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 1:15 قبل از ظهر :: نويسنده : عرفان
شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 1:11 قبل از ظهر :: نويسنده : عرفان
ما که رفتیم ولی یادت باشه دیوونه بودیم
واسه تو یه عمر اسیر تو کنجه این خونه بودیم
ما که رفتیم ولی این رسمه وفداری نبود
قصه ی چشمای تو واسه ما تکراری نبود
ما که رفتیم حالا تو میمونی و عشقه جدید
میدونم چند روز دیگه میشنوم جدا شدید
ما که رفتیم ولی مزده دستای ما این نبود
دله ما لایقه اینکه بندازیش زمین نبود
ما که رفتیم ولی کن قدرتو دونسته بودیم
بیشترم خواسته بودیم ولی نتونسته بودیم
ما که رفتیم ولی دل ندادیم به عشقه کاغذی
لااقل میومدی پیشم واسه خداحافظی....... ![]() شنبه 18 شهريور 1391برچسب:, :: 1:10 قبل از ظهر :: نويسنده : عرفان
کاش می شد تو جنگلا،یه کلبه داشتیم من و تو زمین و شخم می زدیم ،دونه می کاشتیم من تو خودمون خونه می ساختیم ،دستامون گلی می شد آهن و بتن نبود،دیوارا،کاگلی میشد وقتی هیزم می آوردم تو میشستی رو به روم می چکید نم نم بارون رو درختا روی بوم آتیش کلبه به را بود ،دیگه سردت نمی شد غم نون زانو می زد،حریف مردت نمی شد کاش رو کول آدما خورجینی از غصه نبود عشق آدما به هم فقط توی قصه نبود کاشکی رو سر گلا منت باغبون نبود واسه امنیت شهر ،گزمه و پاسبون نبود ![]()
من عشق را در تو تورا در دل دل را در موقع تپیدن و تپیدن را به خاطر تو دوست دارم
![]()
مي ترسم از نبودنت... و از بودنت بيشتر!!! نداشتن تو ويرانم ميكند... و داشتنت متوقفم!!! وقتي نيستي كسي را نمي خواهم. و وقتي هستي" تو را" می خواهم. رنگهايم بي تو سياه است ،و در كنارت خاكستري ام خداحافظي ات به جنونم مي كشاند... و سلامت به پريشانيم!؟! بي تو دلتنگم و با تو بي قرار.... بي تو خسته ام و با تو در فرار... در خيال من بمان از كنار من برو ![]() صفحه قبل 1 صفحه بعد |
موضوعات آخرین مطالب پیوندهای روزانه پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |